چرک نویس شخصی علی صفرنواده

در اینجا نکات جالب در زمینه های مختلف، برنامه ریزی روزانه، هفتگی و ...، هدف گذاری و همچنین ثبت خاطرات مختصر را انجام می دهم.

چرک نویس شخصی علی صفرنواده

در اینجا نکات جالب در زمینه های مختلف، برنامه ریزی روزانه، هفتگی و ...، هدف گذاری و همچنین ثبت خاطرات مختصر را انجام می دهم.

این بلاگ در واقع بولت ژورنال منه. بولت ژورنال یه روش انعطاف پذیر برنامه ریزی است. خیلی بهتره دفتر کاغذی برای بولت ژورنال استفاده شه و همراه آدم باشه. راستش چند بار سعی کردم، ولی دفتر رو گم می کنم، جا میذارم و یادم میره با خودم ببرم. در واقع اینجا برام نقش بولت ژورنال رو داره.
برای اطلاعات بیشتر درباره بولت ژورنال این وبینار رو ملاحظه بفرمایید:
https://www.aparat.com/v/91GuD
برای اطلاعات بیشتر درباره مدیریت زمان این صفحه رو ملاحظه بفرمایید:
https://planacademy.ir

  • ۰
  • ۰

درس خارج فقه و اصول

شنبه:1404/7/12

جلسه:5

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم کل حین اللهم کل ولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذ السا و فی کل ساع ولیا و حافظ و قائعدا وصرا و دلی وینا حتی طویلا به رحمتک یا ارحم الراحمین اللهم صل علی محمد و آل محمد. بحثمون در تولی طرفین عقل بود توسط شخص واحد که به این نظر رسیده شد که اشکالی نداره حالا امروز یک تتمه‌ای باقی مونده از این مسئله به لحاظ اون اول بحث که شروع کردیم در اونجا ابتدای مسئله ۱۶. الاغوا جواز تولد طرفین طرف تولی شخص واحد شخص واحد طرف العبد اونجا گفتن و ان کان احوت الاولا امکان تولیثنین بهتر و با احتیاط نزدیکتر اینه که دو نفر باشند خصوصاً فی تول الزو طرف اصالت من طرف زجه انقطا مخصوصا در عقد انقطاع موقت. و مطعه این احتیاط محکم‌تر است حالا همین باعث یک تتمه بحثی شده که آیا به این عقد موقت و عقد دائم فرقی هست یا نیست که مثلاً اگر فرق باشه بگیم در عقد دائم یک نفر از دو نفر می‌تونه و احتیاط هم نمی‌خواد و عدم اولویتی هم درش نیست اما در عقد موقت چرا این اشد یعنی احتیاط و رعایت احتیاط که دو نفر باشند. جریان این عقد موقت دو نفر باشند و اجرا کنند این احتیاط اولیتر و اشدده آیا اینجوریست یا نیست اما اگه گفتیم نه فرقی نیست فرقی نیست بین اینکه یک نفری که اجرای عقد می‌کنه من طرف زوج و زوجه چه عقد دائم باشد چه موقت اگه گفتیم فرقی نیست خب هیچی همون جوازی که اثبات شد برای هم در عقد دائم و هم در عقد موقت اما اگه گفتیم فرقه. کجا فرق بین چی فرقه بین عقد دائم و عقد موقت و اما چرا فرقه به چه دلیل فرقه اینو باید بررسی کنیم هلنا فرق بین عقد موقت و دائم آیا بین عقل موقت و دائم در اونچه که گفتیم فرق هست یا نیست بقیه الکلام فی انفر بین چه فرقی است بین عقل دائم و عقد موقت الذی جعل فی اشد که صاحب عروه در متن عروه. رعایت احتیاط رو در اینکه دو نفر باشند در موقت شدیدتر گفته گفته اولاً بهتر و سزاوارتر اینه که مجری عقد از طرف سلام علیکم زوج و زوجه دو طرف باشند تا یک طرف بهتر و احتیاط اینه که دو نفر باشند خصوصاً فیلم موقت یعنی احتیاط در این بیشتره در متن اینجوری گفته احتیاج از جهت احتیاط در این عقد موقت. چرا دلیلش چیه و لعله به سبب حمل روایت عمار علی العقدد الموقت روایت عمار رو حمل کردن بر عقد موقت روایت عمار درش داشت که نهایتاً استحباب ازش برداشت می‌شد که اجرای صیغه عقد دو نفر باشه بهتره چرا که مثلاً در موقت ممکنه توالی فاصله داشته باشه ها خب چون مثلاً. یا تصریح به موقت است یا تلویحا ناظر به موقت است اینو به این سمت و سو رفته مرحوم سید صاحب عروه که تولی شخص من الزوج و زوجه بهتر است و اولی و آکد است مخصوصاً در عقد موقت و این روایت رو اگه ما بخوایم بگیم جایزه پس این روایت چه کاریش می‌کنید روایت و حمل بر استحباب می‌کنه که آخر همین کار کردن دیگه گفتن مستحب است که دو نفر بخونن مگر اینکه یک غرض عقلایی برش مترتب باشه. که گفتیم مثلاً تبرکا تیمنا یه آقایی نماینده ولی فقیهه هم زوج گفته من می‌خوام آقا بخونه هم زوجه گفته من فقط می‌خوام عقدمو آقا بکنم ها سید بزرگواری نماینده ولی فقیهه یا عالم شهر صاحب نفس که خدای صاحب نفس‌ها رو زیاد کنه که خیلی در حوزه واقعاً صاحبان نفوس کم شده و بازی‌ها و دکان بازی‌ها زیاد شده خیلی یه کسایی مشتشون خالیه. ادای عرفا رو در میارن مثلاً مرحوم آیت الله عظمی بهجت خدا رحمتش کنه زمانی در حوزه بود بعد از او دیگه خلع ایجاد شد و احساس می‌شه سلام علیکم یا الله از او برتر یه دکان‌هایی باز شده برای دفع اجنه و دفع سحر و ساحری و جادو اولاً سحر و ساحری و اینا که میدونید حرام علم آموزیش الا ل دفع شره. انصاری می‌فرماید مگر اینکه بخواهی سحر و ساحری رو یاد بگیری که دفع شر همین سحر بکنی و الا حرامه اولاً و لذات آقای ابراهیمی حرامه ولی شاید گاهی واجب باشه که آدم یاد بگیره برای اینکه مردم رو نجات بده آقای صالح افزونه ما از حدود چند سال آقای طلبه شدی ۲۴ از ۲۴ سال پیش ما بودیم اونجا مدیر بودیم و ایشون هم اولین که وارد حوزه شد ما ثبت نامش کردیم تا حالا با هم در اون گرایش. یه کسی از زنش جدا شد و خانواده‌هایی که ما میریم این بیست و چند سال ما اونجا بعد از اینم که اومدیم ارتباط داریم قبل از امامت جمعه محرما می‌رفتیم و ماه رمضون می‌رفتیم و فاطمیه سه وقت حالا فقط ایام فاطمیه من به اصرار اونا میریم یکی از این خانواده‌هایی که خیلی رفیقیم از زنش جدا شده گفتم که شما چرا گفت حاج آقا پدرم درآمد ما دختر عمو پسر عمو بودیم زن با من ناسازگاری کرد و آخرش مرد زن خیلی سنی نداشت گفت اینو بین ما سحر و جادو کرده بودن که بین ما به هم بخوره. هرجا هم زدیم هر شهری هم رفتیم این رو نتونستن باطل کنن گفتیم خب چه جور میشه که نمی‌تونید گفتن این یه چیزی براش سحر و جادو کردن رفتن تو قبرستان خاک کردن که دست هیچکس بهش نرسه و لذا هرچی ما گفت چقدر ما دعا کردیم به تعبیری خروارها دعا کردیم که اینا بینشون به هم نخوره طلاق نگیرن زندگیشون خراب نشه متاسفانه این جادو سحر و اینا زیاد شده در همه شهرها هم هست و شما هم همه باید مواظب باشید ولی ما یاد بگیریم استاد نه. یاد گرفتنش خودش آدمو گرفتار می‌کنه حالا پیش هر کسی بری یه اینا میگم دستشون خالیه وارد نیستن مثل اینکه یه جی پی اس به آدم وصل می‌کنن دیگه ولت نمی‌کنه این دکترا هست میری پیششون بعضیا مریضن میگن برو سه ماه دیگه بیا برو سه ماه دیگه بیا برو سه ماه دیگه بیا تا آخر عمر این مریض رو به عنوان یه مشتری به عنوان یه طعمه نگهش می‌داره خیلیاشونم نه واقعاً یه کسی میگفت مریض خیلی سختی که اصلا غش میکرد تو خیابون میموند. می‌افتاد دهنش باز می‌موند زنگ می‌زدم به شوهرش می‌گفتم بیا خانم تو جمعش کن خلاصه این میرفت اینو بردن تهران متخصص ۱۲ تا قرص بهش داد گفت «سر ۶ تا که خوردی شب یکی باید خوب بشه خوب نشدی دوباره بیا می‌گفت به همون ۱۲ تا خورد و تموم شد درست شد مریضی اینجوری ولی بعضیاشون اصلاً ول نمی‌کنن آزمایش بده همینجوری مشتری نگه می‌دارن مثل خودمون که مشتری بودیم آقای وقتی روزی ۱۰ ۱۲ تا روضه میخوندم. و روز اربعین ۲۰ تا روضه خونده بودم از صبح ساعت ۶ تا ۱۲ شب یه امام جمعه می‌گفت دیشب اینجا صدات میومد گفت شما بودی گفتم آره گفت ۱۲ شب گفتم آره میومدن اصرار می‌کردن می‌رفتیم من مشتری نگهدار نبودم ولی بعضیا واقعا مثل ناموس مشتریای روضه رو نگه می‌دارن اطبا هم همینجوری ولی این درست نیست نباید اینجوری مردم رو مهار کرد و مدیریت کرد نوع استثماریه استعماره نگه داشتن اینا روزی دست خداست. شما کار خودتو خوب بکن مردم میان هم سخنرانی ازت می‌خوام ما طلبه‌ها واقعاً باید کار خودمونو خوب انجام بدیم توکل به خدا کنیم حضرت زهرا اصلاً آدمو وا نمی‌ذاره امام حسین اینا خاندان کرمن خاندان اصلا آدم وا نمی‌ذارن ما هرچی داریم از همین روضه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا مادر سادات سلام الله علیها داریم واسه اینا خیلی زیاد شده اما ما در مقابل اینا جای ابراهیمی اگه کسی مجبور بشه خب برای یاد بگیره ولی سپرهای بلای فراوانی داریم. یه بزرگی از بزرگان که با آیت الله شاهرودی هم موس بود سر یه قصه‌ای من باهاش تماسی گرفتم گفت اجنه واقعیت نداره که میاد درون آدم و الا واقعیت خارجی که داره یا معشر الجن و الانس استطار سماوات و الارض فنفضو لا تنفضو الا سلطان و بلند الناس خناس من الجناس این نشون میده شرهای بر علیه آدم دو دستن یکی آدما هستند. آدمای خناس شیاطین وسواس خب در مقابل اینا چه بکنیم ایشون حرف خوبی می‌زد می‌گفت اینکه میگن شیطان دروغ کسیه شیطان درون کسی نمیده اما یه حالت‌های عجیبی ایجاد میشه من یه شبی یک آشنایی داشتم پسرش به من زنگ زد گفت بیا مادر من یه حالی شده شما یه دعایی بخون یه کاری بکن من رفتم دیدم مادره چه هیولایی شده این پسرش دخترش جوون بودن این مادره. ۵۰ ۶۰ سالش بود حریف این نمی‌شدن زور ۱۰ نفرو داشت جیغ‌هایی می‌کشید اینا رو پس میزد گفتم چیکار کنم با این من هنر اینو ندارم همین چهار پنج سال پیش خلاصه دعایی خوندیم دیدیم نه اصلاً این زنه چیزه نه فکر حجابه از کنترل از دستش خارج بود گفتم چرا اینجوری میکنه گفت این شیطان تو همین اجنه اجنه ورود کردن تو بدنش این‌جوری می‌کنن پسره رو میخواست بکشه دخترشو میخواست بکشه ولش می‌کردن خودشون میکشت یعنی یه جوری بهش. دیکته کرده بودم یه مورد دیگه هم دیدم یه کسی همینجوری شده بود اون من رفتم تا رفتم براش قل اعوذ به رب الناس و فلق بکنم داشتم می‌خوندم گفت بدش میومد قرآن می‌خوندی بدش میومد اینا من رو این دو موردی که دیدم به اون آقا گفتم من دیدم بعضیاجورین گفت نه اینا همه تلقیناته تلقین مغزی و قلبی حالا این رفته پیش یه کسی مورد دومی که میگم اون بهش گفته بود که. می‌بینی اونی که با تو هست همزاد توست رفیق توست گفت آره این زن بود اون مرد بود از اجنه می‌گفت بهش بگو برو از من بیرون از داخل من برو بیرون اون میگفت نه نه من با این بودم رفیق بودم باید باشه باید فلان بیسار اینام هست حالا اون می‌گفت این تلقیناته اولین نسخه‌ای که داد می‌گفت این مجربه انجام بده شما هم می‌خواید یادداشت کنید داشته باشید گفت روزی ۷۰ هم بخونید ۷۰. استغفار و ۷۰ صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد تا ۴۰ شب سوره جن ۴۰ شب ۴۰ شب سوره جن و یکی از چیزهایی هم که آیاتی که جن رو و اجنه رو فراری میده این قلوز و اینا هست آیت الکرسی هست دو چیز که شیطان یکی شیطان. جن رو فرار میده یکی شیطان انس را هر دو را فراری میده یکی که شیطان جن رو فراری میده صلوات بر محمد و آل محمد شیاطین انس و لا حول ولا قة الا بالله العلی العظیم این جمله بسیار موثره یک آیه هم گفتن که خیلی موثره فراری میده شیطان آیه ۸۳ سوره آل عمران. حالا اگر اشتباه کنم شما می‌خونم پیدا کنید اف غیر دین الله یبقون اف غیر دین الله یبغوم و اسلم له کل من فیسماوات والارض طوعا و کرها و الیه یرجون پیدا شد توانکرها بیارید آیه ۸۳ آل عمران باید باشه ۸۳ ۱۸۳ ۸۳ ۸۳ آل عمران اف دین الله یبقون. این آیه هم واقعاً وحشت می‌کنم شیاطین و میرن یعنی آیا به غیر خدا می‌طلبید در حالی که به خدا ایمان آورده است هر چه که در آسمان و زمین است چه از روی رغبت چه از روی کراهت. همه چیزم به سوی اوست شیطان کاره‌ای نیست بله ضعیفن ولی تلقین این مریضای بیچاره افسردگی می‌گیرند و میرن پیش این آقا پیش اون آقا از بحرین یه نفر به من زنگ زده بود که من قم کسی هست بیام گفتم آخه تو اونجایی اینام اینا دکان همه چیز در خانه اهل بیته اینام هرکی بگه میگه باید بیاد اینجا ویزیت بشه گفت خب میایم زنم خواهر برادر همه اینا بود بفرستید جادو جنبل کردن. از اونجا رفتیم عمان چقدر اونجا خرج کردیم نتیجه ندیدیم گفتم ایرانم بیای نتیجه نمی‌بینی من یه چند تا چیزی براش فرستادم تو واتساپ گفتم اینا رو انجام بده اینا دفع شر می‌کنه و یک اسفند خیلی موثره اسفند چه خرافه‌ایه که هی تو خونه‌ها روشن می‌کنن مامان‌هامون مادرامون روشن می‌کردن اسفند خیلی خوبه تو خونه فراری میده و یک دود چیزی هست میسوزونن به نام مریم دود مریم مثل اسفنده. اینم تو خونه روشن بشه فراری میده اون یه راهه اینم ممکنه یه راه و این آدمایی که اینجورین از کنترل بیرونن باید سریع دست بزاری به پیشانیش اگه محرمه یا محرمش بگی دست بذاره به پیشانی سریع آیت الکرسی بخونه این آرامش می‌کنه آیت الکرسی هم خیلی موثره یه چیزی هم یادگاری بگم من تو این قسمت های مطالعه کردم از امام زمان یه روایتی دیدم که آقا فرمودند اگر کسی مصیبت ها براش پیش اومد چند بار. بگه این جمله رو بگه یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان اقصنی ولا تحلکنی اینم خیلی مجبه یا محمد مهدی همین آره یا یا محمد یا علی یا فاطمه. یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تحلکنی حالا ببینید پیداش کنید کامل‌ترشو اونجا ببینید حالا بحث سر این بود که مثلا این مسائل از کجا منتقل شدیم از این تبرک و به رجل الهی که گفتیم استثنا یه نفر بخونه بهتره اما کوه رجل الهی کو کس دیگه واقعا جادو جمعبل رو بتونه رفع کنه یک بدبختی رو نجات بده. بازی این گنجینه‌ها یا این قرآن‌هایی که تو ماشین‌های کوچیک این خیلی خوبه جایی که قرآن باشه نمیاد بحث روانشناسی آره اصلش ریشه افسردگی و توهم و تخیل و تقویت تخیل و توهم از طرف خود آدم هی تقویت نه هست هست نیست میگن نه هست من میبینم مثل همون جریانیه که شما اول انقلاب هیچ کدوم یادتون نیست. گفتم اگه می‌خواید بدونید که خمینی پیروز میشه یا نه شب نگاه به ماه کنه عکس امام تو ماه ما نگاه می‌کردیم می‌دیدیم واقعاً عکس امام تو ماه هست که نبود ولی همین که تلقین می‌کردین بود یا مثلاً می‌گفتم یک مو لای قرآنه هر قرآنی ما رفتیم وا کردیم دیدیم یه مو توش هست شایدم بوده ولی خیلی خیلی هاش تلقینه موسسه عرفان هست هر سال شاید ۱۰ تا ۱۲ تا برای طلبه‌ها از پایین بپذیره برای. لااقل نصفشون دیوانه میشن بعد میگم ما این شکلی شدیم در حالی که مثلاً یکی از برنامه‌های موسسه اینه هر روز باید یه نماز جعفر طیار بخونه طراحی که تا الان نماز صبحشم اون دیگه انقدر بارش می‌کنم که زیر بار می‌خوابه دیوونه میشه خود همین ساحرا و این جادو جنبلا توصیه می‌کنن میگن دور این کار نیاید آخر و عاقبتش فقر و فلاکت و درویشی و بدبختیه درست نیست و بعضی های قدرت های هم دارند و اینا مثلاً یه کارایی که می‌کنن اینه. که قرآنو پهن می‌کنند یه تشک روش میندازن رو قرآن می‌شینه بر اثر این توهینی که به قرآن می‌کنن اجنه به اینا کمک می‌کنن بعد میاد میگه که خب شما داغم که دیدی آره آره آره داغ برادر دیدی خب اون بهش میگه دیگه این یه سری اطلاعات او این معجزه میکنه در صورتی که اینا شیطانی همش خب این مسئله رو تمام کنیم مسئله حلنا فرقم که میفرماید و الانسان لا ظهور فیها این روایت عمار هم ظهور در این نداره که. شدت احتیاط و لزوم رعایت احتیاط در اینکه طرفین دوتا باشند و یکی نباشه مال عقد موقته این روایت اما چنین ظهوری ندارد پس نتیجه این می‌شود که هر دو چه عقد دائم چه عقد موقت یک طرف می‌تونه اجرای صیغه عقد کنه از دو طرف ولی بهتره که در هم دائم هم موقت دو نفر باشه استثناش کجا بود. یک مصلحت فائقه قالبه‌ای باشه مثل یک شخصیت بزرگواری صاحب نفسی که هر دو می‌خوان این آقا بخونه خب اون برای هر دو بخوانند مسئله هفدهم انشالله علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد بحث جواز استعمال لفظ در اکثر معنا انشالله بخوایم زودتر جمعش بکنیم من می‌خواستم اندازه رو مختلف رو هم بگم دیدم این انقدر ارزش نداره و اینقدر. جای ابتلا در اصول و در فقه نداره لازم هست میگیم مرحوم آخوند طرفدار چی شد ایشون می‌فرماید عقلاً ممتنع استعمال یک لفظ در بیش از یک معنا دلیلش چی بود اگه یادتون هست دلیلش این بود که فرمود نفس فانی در معناست در این یکی که فانی شد غالب شد عنوان شد یک چیزی که عنوان یک معونه دیگه نمیتونه عنوان چیز دیگه باشه. مگر اینکه از اول ترکیبی ببینیم مثالشم زدیم که یه آینه فقط منو نشون میده اما این آینه رو بخواید بتابانیم به همه شما خوب همه رو نشون میده ها یا یک باغی رو جلوش بگیری باغو نشون می‌ده خب می‌خوای که همه رو نشون بده اما اگر بخوای اختصاصاً شما رو نشون بده دیگه کس دیگه رو جا نداره بیاره جلو صورتت کس دیگه رو نشون نمیده ایشون پس می‌فرماید که جایز نیست و محال عقلیه بعضیام طرفدار مرحوم آخوند بودن. یکی جواز مطلق یکی امتناع مطلق اما اینایی که مطلقاً امتناعی شدن اینا حرفشون چیه میگن مطلقاً جایز نیست استعمال لفظ در اکثر از معنا مطلقا یعنی چی یعنی نه در جمله منفی نه در جمله مثبت و نه به صورت مفرد نه تصنیه نه جمع چون بعضیا میگن استعمال لفظ در اکثر از معنا در جمله منفی اشکال نداره در جمله مثبت اشکال داره که اشاره خواهیم کرد. بعضیا میگن در لفظ اگر مفرد باشه این لفظ و استعمال در چند معنا کنیم نمی‌شه ولی اگه به صورت تثنیه باشد یا جمع باشد می‌شود ها دلیلش چیه که بعد خواهیم گفت اشاره کنم میگن چون تثنیه در توان و استعداد اینه که وقتی شما میگی جعنی به عین یا مثل اینه که بگه که جعنی به عین و عین تصنیه میشه دو تا دیگه. یا به اعیان مثل اینه که بگی جعنی به عین و عین و عین و سه تا عین خب وقتی سه تا شد یکیش برای چشمه یکیش برای چشمه است یکیش برای طلاست این میشه خب حالا مانعین مطلق که میگن مطلقا نمیشه نه برای تسنیه و جمع و نه برای منفی و مثبت ابداً نمیشه اینا استدلالشون چیه استدلال این مانع این آقای اینه که میگن لفظ وزن می‌شود برای معنا. با قید وحدت یعنی ایلفظ فقط تو این معنا تنهایی وقتی که لفظ وضع می‌شود با قید وحدت دیگه شما نمی‌تونی نادیده بگیری قید وحدتشو در دومی استعمال بشه در سومی استعمال بشه در چهار تا در ۷۰ تا لفظ عین که گفتن ۷۰ معنا داره خب این دیگه نمیشه وحدتش وقتی وزن شده با قید وحدت این دیگه شما در استعمال متعدد و متنوع. نمی‌تونی چرا چون لفظ عین برای این به شرط یعنی به شرط اینکه فقط همین باشه لا به شرط نیست ها ما یک به شرط داشتیم یک لا به شرط یک به شرط لا و این این آقایون میگن به شرط است به نوعی یا میشه گفت به شرط لا هم هست چطور بشر یعنی استعمال این لفظ در این معنا به شرط همین وحدت به شرط اینکه این تنهایی باشه به شرط الله. یعنی به شرط عدم دلالت این لفظ بیش از این معنا با ندید قید وحدت وقتی شما میگی این برای این معناست برای عین باکی است یعنی برای عین جاریه نیست ها با قید وحدت اینه حالا اگه گفته استعمالش اشکال نداره تناقض میگی حیثیت وضعیش چیه. حیثیت وضعی و استعمالی این لفظ اینه که فقط برای این معنا باشد برای اون معنا نباشد حالا اگر قبول کنی و بگی استعمال لفظ در اکثر از یه معنا ولو دو معنا جایزه یعنی هم این و هم آن و معن دوتا با هم خب که نمی‌سازه با هم ها اشکال اصلی کار اینه ریشش اینا که میگن به طور مطلق جایز نیست وقتی در یه معنا جایز نباشه در بیش از یه معنا که به طریق اولی. فرقیم دیگه نمی‌کنه در منفی باشه در مثبت باشه چه فرقی می‌کنه و اراده کنه یه لفظی رو به کار می‌بره استعمال می‌کنه بعد اراده معنا می‌کنه خب نمیشه وقتی مستعمل و واضح اینجوری قرار دادن واضح وقتی اینجوری قرار داده مستعمل باید پیرو واضح باشه اینجوری که او میخواد مثل قرارداد دیگه شما یه کاری رو انجام بدی قرارداد می‌کنن آقا این‌جوری عمل کن میتونید غیر قرارداد انجام بدی. ها نه پس این صورت مسئله است یادتون نره اگر در امتحان شفایی گفتن که ادله یا دلیل مانعیم که میگن استعمال لفظ در اکثر از معنا جایز نیست دلیلشون چیه قرارداد نه قرارداد یعنی چه قراردادی قرارداد ما بعد از سوال شما عرض کردیم به شرط وحدت لفظ برای این معنا به قید همین معنا به قید وحدت اگر بخواید اشاره کنید به. فرمایش مرحوم آخوند در کفایه او قرارداد نگفته ایشون فرموده به قید وحدت ها یعنی کانه این موضوع له یه لفظ و هر لفظ مرکب است از چی از معنا و قید وحدت ها اینه وقتی اینه شما نمی‌تونید از چهارچوب بیاری بیرون به قید وحدت خراب کردی ها حالا گیریم مثلاً آیه قرآن باشه از طرف شرع اومده باشه. میشه یه چیزی که شرعی خرابش کرد حالا وضع واضحم اینا میگن البته ها کانه ترکیبی است از این لفظ و اراده این معنا یا هر لفظی برای هر معنایی به اضافه قید وحدت این دو چیز داره ها چیزهای ترکیبی و انضمامی گاهی دو تا ترکیب اعم از دو چیزه یا چهار چیزه یا پنج چیز یا هر چیز سکنجبین چیه سرکه و عسل و مثلا یا چهار چیز پنج چیز. تا نباشه که اصلا درست نمیشه ها سرکه عسل فاسد نمی‌کنه نه ترکیبش خوبه پس یه چیز ترکیبی رو نمیشه غیر ترکیبی ماست و شیره چیه آقای شمس الوعظین بودی ماست شیره می‌خورید ماست و شیره خیلی خوشمزه اصلاً اسمش روشه ماست و شیره ماست با شیره انگور یا خرما ماست کیسه یه مقدار قاطی کنید چقدر خوشمزه. خب حالا وقتی که اینجا شیره این کاسه شیره است این کاسه ماسه میگه این ماست در این شیره است ماست شیره نیست ها یا کال جوش اصفهانیا کالاجوش کالاجوش چی چیه همه جا دارن ولی اصفهانیا میگن کرج جوش یا کالاجوش کال جوش باید چی باشه کشک هست و بعد یا ماست پیاز سرخ میکنن سیر توش میریزن نعنا توش می‌ریزن مغز گردو توش میریزن کشمش میریزن این میشه کله جوش کامل. وقتی نباشه فقط کشف باشه این کالا جوش نیست اینا میگن وزن با قید وحدته برای معنا با قیده وحدت وقتی اینجوری نبود وقتی اینجوری بود نمی‌تونی جور دیگر فرضش کنی ترکیبی رو نمیشه بسیط فرض کرد مرحوم آخوند یه جوابی داده شما چیزی به ذهنتون می‌رسه برای اینکه اینو رد کنید ها و اینجوری استفاده میشه. عرفان تابع وضعی که اگر وزن بسیط باشه عرفاً بسیط استعمال می‌کنه مثل همین کالجوش عرف چه جوری استفاده می‌کند ازش چی میفهمه از کجا تبادل ذهنی منه یا عرفی بله مرحوم آخوند میفرماید که ما این مبنا و گفته شما را قبول نداریم. ترکیبی نیست لفظ برای ذات و ماهیت معناست ولا غیر ها چیز دیگه‌ای نیست این چیز ترکیبی که شما درست کردیم نه لفظ برای ذات معنا ذات لفظ برای ذات معنا و السلام ترکیبش وصل شده اون برای مرکبه ولی لفظ زید برای ذیله. اجزایی داره فلانی داره داشته باشه یه لفظ یه زید یه بشر یه آدم خب حالا اینو باز میشه مرحوم آخوند تکمیل می‌کنه یکی اینکه می‌فرماید ترکیبی نیست که شما می‌گید ترکیبیه فقط برای ذات یا اگر بگی شرط الوضع یعنی تا واضح معنا رو با این قید نبیند با قید وحدت نمی‌تواند از شما میگه استعمال نکن من واضح این رو قرار دادم با قید وحدتش. میگه واضح همچین چیزی نگفته کجا گفته ها پس اینکه واضحم اینو قرار داده باشه نیست یا اگر کسی بگه درسته شرط الوزن نیست ترکیبی هم نیست اما مستعمل در استعمالاتش وقتی می‌خواد اینو استعمال کنه حتماً این لفظ برای این می‌بینه برای این معنا نمیبینه برای بیش از یه معنا حالا وضعم واضح هم اینه نگفته ترکیبی هم وزن نشده اما حالا بگیم حضرت عباسی. شما که یه کلمه رو برای این وزن می‌خواید استعمال کنید این رو برای بیش از یه معنا استعمال نمی‌کنید نمی‌بینید این قالبو فقط برای این معنا می‌بینین این عنوان برای این معمل میبینید که تکمیلشم مرحوم قمی ایشون می‌فرماید که بعد جواب هر دو رو با هم بدیم مرحوم قمی می‌فرماید مواظب بوده و نگاهش به این ایرادها بوده وضع و شرط وضع و ترکیبی و اینا قبول نداشته. ایشون فرموده که درسته که هر لفظی برای یه معنا با قید وحدت وضع نمی‌شه به شرط وضعم وضع نمیشه ها و سومی هم تو استعمالم نیست که این لفظ با قید وحدت برای این معنا باشه ایشون بحث آورده یه جای دیگه‌ای مرحوم قمی صاحب قوانین ایشون می‌فرماید درسته این نیست ولی وقتی که واضح لفظ رو وزن می‌کند برای معنا حالت واضح. حال واضح یه جوریه که برای چند تا معنا وصل نمی‌کنه ها هر یه لفظی برای یه معنایی اگر یه لفظم بعداً در چند تا معنا استعمال میشه یه بار که وزن می‌خواد بکنه و استعمال می‌کنه الان شما یا هر کسی از ما مثلاً این ورقه این ورق ممکنه به همه ورق‌ها بگن ورق ولی فعلا این لفظ حال من اینه میگم یا مثلاً رکورده. الان حال من اینه که این لفظ رکوردر رو برای ای به کار می‌برم یا همه رکوردهایی که تو بازار ها همینه مرحوم قمی در قوانین می‌فرماید این حالیه کهنه قرین به تعبیر دیگر قرینه حالیست که دلالت می‌کند بر اینکه این لفظ فقط برای معناست خب حالا این رو هم مرحوم آخوند دیگه جواب دادن گفتن ما تابع حال مستعمل و واضح و اینا نیستیم. حالات چطور آقای ابراهیمی میگه حالا اگر واقعاً حرف قشنگی میزنه مرحوم آخوند در جواب مرحوم محقق قمی می‌فرماید واقعاً اگه واضح وقتی لفظی رو وضع می‌کرده خوابیده بوده ما هم وقتی استعمال باید بخوابیم یا اگر ایستاده ما باید بایستیم ولی خوشحال بوده ما باید خوشحال باشیم یا ناراحت بوده ما ناراحت باشیم حالا اصلا دخالت در وضع واضح و این حرفا نداره. پس نه واضح این قید وحدت را آورده نه مرکب از این معنا به قید وحدت ترکیب انضمامی ها هیچ کدوم از اینا نیست نه شرط وضع نه شرط استعمال پس این لفظ در نگاه بالانفراد و بالاستقلال درسته که اگر اینجوری بخواهیم لحاظش کنی یکی ولی اگر از همون اول بخوای استعمال کنی در چند تا معنا اگر حرف ما را قبول نکردید مرحوم آخوند می‌فرماید که این عقلاً لا یجوز. تنزل کردیم استعمال لفظ در اکثر از معنا هیچ مشکلی نداره اون وقت دیگه فرقی هم نیست بین اینکه در جمله منفی باشه یا در جمله مثبت باشه یا در مفرد باشه یا در تثنیه اینم ما قبول نداریم که اگه مفرد بود و استعمال در بیش از معنا شد مجاز باشه اما اگر تثنیه و جمع بود نه مجاز نباشه حقیقت باشه نه وقتی بنا شد جایز باشه در همه جا جایزه پس حرف اول مرحوم آخوند چی شد. لا یجوز اما اگر گفت ما تنزل کردیم و عقلیش درست کردیم که گفتیم جایزه استعمال لفظ در اکثر از معنا در همه جا جایز خواهد بود چه در مفرد چه در تثنیه و جمع چه در منفی چه در مثبت و صلی الله علی محمد و آل محمد اللهم صل علی. 

 

همزه تسویه

 

امروز شنبه است ۴ آبان ۹۸ جلسه ۲۶ مغنی حمزه مفرد فصل حمزه عن الاستفهام الحقیقی این هشت معنایی که ابن هشام ادعا می‌کنه معانی مجازی حمزه است اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. اللهم صل علی محمد و آل محمد در این فصل می‌گوید که قد تخرج گاهی همزه از استفهام حقیقی خارج میشه نتیجه آن که استعمال میشه در هشت معنا قبلا این بحث در مباحث قبلی گذشت. در اعراب آیه ۹ سوره زمر اونجا هفت سین گفتیم لذا دیگه اینجا فقط بهش اشاره می‌کنیم اونم اینکه دمامینی و بعضی دیگه اشکال کردن به موقعی که کی گفته که استفهام در معنای طلب الفرد حقیقت و در غیر اون مجاز طلب فهم مستفهم گذاشته طلب فهم مستفهم کننده اگر طلب کنه حقیقی اگر این نبود دیگه میشه استعمال مجازی چون مجاز هم استعماله ولی برای نیست. قبلا گفت اول بحث استفهام ان تکون حقیقت طلب اما نه طلب فهم مستفهم لزوما میتونه طلب فهم دیگری باشه من میدونم مطلب چیه از مخاطب سوال ازش اقرار بگیرم میدونم داستان چیه دارم مخاطب را انکار میکنم عملش رو منکر و زشت میشم یا اعتقادش زشت میشه تا متوجه بشه که اعتقادش زشته غلطه باطله میشه انکار ابطالی مثلا پس من. اینجام به دنبال فهمم ولی فهم کی فهم مخاطب یا گاهی نفهم متکلم نفهم مخاطب مثل ۱۱۶ مائده در خدای متعال سوال می‌کنند از دست عیسی علیه السلام در یوم الجزا که انتن الله حضرتشون جواب میدن که سبحانکه همچین چیزی نگفتم و هم حضرت عیسی علیه السلام میدونه که نگفته هم خود خدای متعال نگفته. این سوال و جواب به غرض فهم امتشونه که اهل کتاب اینو بفهمن که همچین حرفی گفته نشده از خودتون درآوردید شما به این ابواب ابن روح القدس و نمیدونم اینا رو این بازی مال خودتونه و الا اینا ربطی به دین مسیحیت نداره دین مسیحیت حقیقی خب پس ما این هشتایی رو که میگه اینها رو استعمال مجازی نمیدونیم اینها را دوایی و انگیزه ها میدونیم یعنی گاهی طلب فهم صرف اینکه من دنبال جواب یک سوالم میگردم. یه وقت نه ممکنه که این نباشه و یه دوایی و انگیزه‌هایی کنارش باشه یا در عین حال که طلب فهم خودمه به دنبال طلب فهم بغل دستیمم هستم یعنی میدونم همین چیزی که برای من ابهام هست مال ایشونم ابهامه می‌پرسم که ایشونم بفهمه علاوه بر اینکه من میفهمم مثلا به هر حال اغراض و دوایی میتونه مختلف. دوایی انگیزه‌های مختلف اولین مورد حمزه تصفیه حمزه تسویه ایشون درباره هر جفتش درسته ها بعضی ها فکر کردن همزهسویه اونیست که بعد از. کلمه سوا بالخصوص قرار میگیره و لیسک کذالک چنین توهمی درست نیست بلکه ما بعدها بعد مالی و نحوه همانطور که بعد از قرار میگیره بعد از ماابالی و مثلری آیه ۱۰۹ انبیا قبلا خوندیم و انری قریبا ما تو یا مادری صفحه ۳۲ تصریح کرده یا شعری را هم جن دانی آورده لی شع تو خوندی یعنی چه. یک اصطلاح ای کاش می‌دونستم شعری یعنی ای کاش میدونستم یه اصطلاح شعری قرار میگیره مثلا من مواردی رو امروز داشتم جدید میگشتم که خلاصه یه چیزایی بهم اضافه بشه یه اطلاعاتی مثلا در مصباح المتهجد جلد ۱ صفحه ۱۴۲ دعایی آمده اونجا آمده شعر یا در بحار جلد ۹۸. صفحه ۴۲۲ شعری علی الشقاء ولدتنی امی فلایتها لمتنی ربتنی عذر این عبارت اینجوری شعری داره ولی بعدش همزه استفه نداره حالا به هر حال خواستم مواردی رو بگم یا ماابالی از من لایلمومنین علیه السلام این حدیث برای وسواسی ها خیلی خوبه. ما اوبالی این لا نمیدونم یوبالی و امثال اینا اینا همه بعدش همزه ت تصفیه قرار میگیره همزه تصفیه همزه استفهام تو ترجمه دقیق هم آیات معنا میشه ولی آیا است که جوابش از قبل داده شده جوابش تسبیه است. انظارشون بکنی یا نکنی علیه قبلش گفتم دیگه این یکسانه یا اقریبٌ عن بعید ما توعدو جواب نمیدونم یعنی طرفینش برامیگر نمیدونم پس تسویه همزه‌ای است که پاسخش از قبل روشن شده با چی با همون اولی و امثال اینها ضابطه چیه کجا خیلی عبارت فنی باید دقت کنید. هم انها حمزه تسویه الحمزه داخل علی جمله اون حمزه‌ای است که داخل میشه بر یه جمله‌ای که این چنین صفت دارد مسخره محلها صحیح است حلول کردن و نشستن مصدر در مکان اون جمله یعنی حمزه تسویه بر سر جمله‌ای در میاد که اون جمله صحیح که جاش مصدر بنشینه یه اصرار عجیبی اینجا دارند آقای. از صمدیه گرفته تا اینجا مقنی من وجه این اصرار رو نفهمیدم اگه کسی فهمید به من بگه ببینید صمدیه هم ادات مصدریه رو وقتی می‌شمره ان و مولا همزه تصویری رو نمی‌شمره میره توی حدیقه خامسه اونجا چیکار میکنه اونجا همزه تصفیه همون اول کار حمزه رو که داره میگه میگه که داخل میشه جمله که گلو همین عبارت. یعنی زیر بار این نمی‌خوان برن که حمزه تصفیه از اعداد چیه اصرار عجیبی است از ناحیه نهاد طبیعتا آدم برای سوال پیش میاد آخه یعنی چی که این همزه بر یه جمله داخلی میشه که حلول مصدر در محل او صحیحه خب بگو این اعداد مصدری است دیگه مثل اون پنج تا چه نحوه بیانه کلام مفید مرحوم مدرس افغانی صفحه ۱۶۹ ذیل بحث موصول حرفی در ثانیه که اونجا به اصطلاح. حروف مصدریه صمدی آورده میگه علت اینکه همزه تصفیه حمزه ادات مصدری نشمردند آن است که اگر این همزه با ما بد بگیم تحویل به مصدر میره و یه مصدر جاش بزاریم سو علیهم انظر کرد و عدم اینطوریه دیگه واقعا معنیش اینه دیگه سو علیه میشه میگه اگه این کار بکنیم معنای استفهامی که در حمزه است از دست میره. استدلال واقعا مقبوله که ما بگیم اگه تحویل به مصدر نبریم نتیجه آن می‌شود که همزه استفهام در تحویل به مصدر رفتن از دست میره مفهومش پس در نتیجه ما نمیگیم که این همزهدات مصدری است میگیم ما بعدش میتونه تحویل به مص خب مثلا ان از اعداد چیه توکید. حرف و توکید و تنسب المضارعه انشالله ببینید تاکید دیگه وجود نداره یا از اعداداتی است که هم فعل مضارع رو به استقبال میبره و یا خاصیت دیگه هم داره در مورد ان. هم استقبال میبره هم یه بار اینو گفتم حالا سال پیش اینجا نمی‌دونم الان گفتم یا نه انتصوم خیررکم فرقش با صومکم خیرکم چیه قرآن صفحه ۲۶۴ کتابهای قدیمیش اگه اشتباه نگم شماره صفحه رو ۱۰ تا فرق بین مصدر صری اول شمرده یکیش اینه میگه وقتی که مثلا میشودها دیگه کیفیت و شدت و حدت و مقدار و همه اینا میره کنار. صرف الحدسه ببین تو همین که مثلا بچه کوچیک داره جارو میزنه عذرخواهی می‌کنه که مثلاً بابا ببخشید من اینجاها رو تمیز جارو نمیکنم آدم بهش میگه ببین عزیزم همین که تو تو کارهای خونه کمک می‌کنی چی خیلی ارزشمنده خیلی خوبه این همین که اینکه کمک می‌کنی فرقش با کمک کردن تو چیه اینکه کمک میک یعنی فارغ از کیفیتش فارغ از مقدارش ها فارغ از مثلا مدت زمانش. همین نفس این عمل یعنی نفس روزه گرفتن برای شما خیلی چیز خوبیه اما وقتی شما میگید سومکم میتونه نه لزوما اشتباه نشه میتونه درش لحاظ کیفیت مقدار سرعت و بت و امثال اینا یعنی سرعت کندی میتونه لحاظ اینها چی بشه یعنی وقتی شما میگی احتمال این بود که معناش همین باشه که نفس روزه گرفتن خیلی چیز خوبی است. آیات در دل شهر رمضانه یا کتب علیکم الصیام کما کتب الذین من قبلکم یکی اینطوری احتمال داره معنای این باشه روزه گرفتن در کل ماه رمضان که سفر نری مریض نشی سی روز رو پر کنی این خوبه بزار من که خیلی بدبخت بیچارم من دو روز امسال بیشتر نتونستم روزه بگیرم نه همین که این کار میکن خوب بفرمایید الان اگه بابت تحویل به مصدر بده اینا گم میشه یا نمیشه. حاضر باشه می‌تونه صوم گذشته باشه ولی انتصومو صوم چیه آینده چرا چون ان وقتی فعل مضارع به اصطلاح منصوب میکنه که معنای چی داشته باشه استقبال خوب استقبال از دست رفت الحدس از دست رفت این چه حرفی یا لو ما در بحث لو مفصل سال قبل گفتیم لو یک معنا بیشتر نداره گوهر معنای لو امتناع مثلا لو مصدری کجا میاد بعد از ماده ودو لو تو. این جزو آرزوهاشونه که بتونن با توی پیامبر سازش کاری کنند این آرزو نمی‌رسن این امتناع داره احدهم کسی هزار سال نمیتونه عمر بکنه در عصر پیغمبر این آیه نازل شده حالا قبل‌ترش داشتیم ولی در عمرهای زمان پیامبر که دیگه هزار سال نبوده لذا میبینید امتنایی هست حالا شما وقتی ببر ادهام نکرد. وجود نداره دیگه پس این حرف حرف مقبولی نیست وقتی گفته میشه تحویل به مصدر میرود یه چیزی این معنیش این نیستش که این عبارت عین معادل اون عبارت اگه این عین میخواست معادل اون عبارت باشه که خب اونجوری میگفت متکلم اصلا همین که داره اینجوری میگه یه نکته داره مثلا میتون سوار علیه امضا که میشه خبر اما وقتی میگه سو. یه استفهام میاد وسط یه انشا میاد وسط اما عرض کردم انشایی که پاسخش از قبل داده شده لذا من قبول نکردم من همچنان این سوال از ایام طلبگی ما داشتیم چندین دور رفت و برگشتی هم روش کار کردم یه چند تا منابرم دیدم از جمله همین جا دیگه خیلی برام جدی بود ببینم این منابع خلاصه شار مغنی اینجا حرفی ندارن. دیدم همه به اتفاق ساکت بودن دیگه یعنی شمالی چیزی نداره جنتدانی صفحه ۳۱ البته شرح مغنی نیست ولی کتاب هم ارز هیچی نداره شلوار خطیب مختلف اینا که کاملا اینجا ساکت بودن هیچ موضوعی نداشتند دستوری هم اجمالا حرف تایید کردن جمله هم اضافه کرده گفته اینجا از جمله جاهایی است که جمله تعبیر به مصدر میره بدون وجود حرف مصدریه پس این هم تصویری اینجا چیکار است این خیلی قابل قبول نیست وقتی که همزه دارای یک همچین غرضی میشه خواص پیدا میکنه. یه خاصیتش در لفظ تحویل به مصدر بردنه یه خاصیتش در معنا که اینو گیرتون نمیاد جای دیگه شرح رضی جلد ۴ صفحه ۱۳ اینا خدمتتون تقدیم می‌کنم مرحوم رضی در شهر کافیه خودش و ابن حاج جلد ۴ صفحه ۱۳ خیلی چیز ارزشمندیه آقایون ترجمه کنید این آیه را قبل اینکه عبارت وزیر بگم سو علیه زمانش چیه ما لم تنظر چی. ماضی دوباره لن مضارع رو می‌کنه ماضی منفی حالا ترجمه بفرمایید یکسان است بر آنها اینکه آیا انظارشان کردی یا بکنی بکنی یحتمل المضی و استقبال این خیلی نکته مهمیه که کسی هم فکر نکنه که همیشه این معنای ماضی را چیکار میکنه استقبال میکنه نه بعد همزه تسویه بدانید و آگاه باشید میتواند فعل بعد معنای ماضی داشته باشه میتونه معنای چی داشته باشه استقبال داشته باشیم. اینجا الان می‌بره به استقبال بعد حمزة التسویه تحلیلم براش آورده شرط که دیگه هرکی دوست تعلیلش بده فکر کنه در اصل وقتی که در این دایی میاد آثار لفظی پیدا میکنه آثار معنوی پیدا میکنه لذا وجه نداره بگیم این اعداد مصدری نیست ما دیگه بحث اجتهادیه دیگه ما از این به بعد مصدری به من بگن چند تا میگم شش تا کی و همزه تسویه ماهیت کلام. این ماهیت باشه اونجام شما انتصمو رو تا میگی سوم بالاخره داری هم معنای استقبالشو از بین می‌بری هم داری اینکه صرف الحدثه رو از بین می‌بری احتمال دیگه‌ای رو داری داخل می‌کنی یعنی اون هم خودش میشود تغییر چی ماهیت منتها ماهیت یه موقع اون شکلی عوض میشه یا این شکلی باقی میمونه. انشا به اخبار تبدیل ماهیت چه فرقی وجود داره که اونو بپذیریم اینو نپذیریم من خیلی این برام روشن ترکیب رو. مبتلای موقت به همین خاطر اینا اصل رو قبول کردند این همزه اعداد مصدری نیست میگم کلام مفید هم شما را نیاورده میگه اینجا یه چیزی از دست میده یه معنایی از دست میده اینو نگفتن. خودتون بنویسید پیش از خودتون دور نبینید که چند سال دیگه بهتون بگم آقا بیاید یه مقنی درس بدید اونجا شاید به داد رسید این جمله‌ای که می‌نویسید ولی بازم بگردید ببینید کتابا اینجا کی حرف موش پر کنی داره من پیدا نکردم فعلا حالا این بحث روش کار کنیم از نیست شده باشه. در گذشته ماضی بودنش چه استفاده‌ای می‌خوایم بکنیم نمیخواد بگه که انظرشان کردی در گذشته یا انذار نکردی چون بالاخره پیامبر اگه قرار از اگه مفهومش واقعا ماضی بود که خوب روشنه که در گذشته بالاخره کرده یا میخواد بگه انظرشون بکنی یا نکنی آخر آیه هم قرین الله فعل مضارع. ایمان نمیارند پس این کار لغوه چرا اون وقت چون آیه بعد اون وقت فعلش ماضیه واقعاً ختم الله علی قلوبهم در گذشته خدا دیگه مهر بر دل اینها زده دیگه اینا قابل هدایت نیستند لذا چون در گذشته این اتفاق افتاده الان چه انتظارشون بکنیم چه نکنیم دیگه فایده نداره ایمان اینطوری میشه یک همینجوری که بهت میگم علیه یکسان است آیا انظرشان میک یا نمیکنی در حالی که لا یوم. جواب میده یعنی پیامبر خودش جواب میده ببین از قبل جواب سوال گذاشته تو دهن مخاطب علیهم آیا برای خاطر اینکه یک بار دیگر مخاطب این رو در وجود خودش بیابد و تقریر کند ببینید تو پرسش باید طرف یه جواب هم براش تدارک ببینه خب میگه علیه یکسان است اول برای سوال میشه که چیه یکسان. تصفیه ویژگیش اینه دیگه تو عربی که اول جواب تو دهنش بعد سوال ازش میپرسه میگه خب حالا در این حالت بگو ببینم انذارشون می‌کنی یا امضاشون نمی‌کنیم بعد میگه سو علیهم و چون مساویست بر آنها و مومن هم کار لغو نمیکنه و معضون پس نه من انظارشون چی نمیکنم عمرمو با اینا تلف نمیک ان ادری ببین از اول جواب معلوم میکنه میگه نمیدونم آقا چیه نمیدونی میگه آیا نزدیک اونچه بهش وعده داده میشید یا دوره. بعد این استفامو می‌کنه بعد طرف مقابل جواب این سوال چیه گفت خودش دیگه گفت نمیدونم طرفینش برام این قالب همزه تصویر تو عربی مدلش اینه. بله بله ما تو فارسی میگیم میگیم اینکه تبدیل به مصدر بردش رو آها ما تبدیل به مص برده است خیلی این مدلی تو فارسی بفرمایید. سلام علیه متصل چطور منظورم اینه خب اینجا دیگه خوب ببینید مثل این میمونه که مثلا کسی بگه که آقا تو عبارت ما واژه عدم نیامده مثلا چه میدونم. المتو ان لا مثلا تفعل کذا من فهمیدم که تو این کار را انجام نمیدی نخواهی داد میگیم معنیش اینه علم علم از کجا آوردی وجود نداره در کلام خب چه کنم دیگه اقتضای تحویل به مصدر بردن اینه مثلا ام یا باید قبلش همزه استفهام باشه یا همسویه باشه میشه متصل یا باید قبلش اینا نباشه منقطع ابتدایی جمله میاد خب. من الان چیکار کنم وقتی می‌خوام تحویل به مصدر ببرم لازمش اینه دیگه چیکار کنم ام رو باید بزنم خب میگه حلول مصدر در محل او صحیح است. به نظرم میاد اینا جزو لوازم تحویل به مصدر بردن یعنی ما تو دل تحویل به مصدر بودن لابد میشیم از یه سری از تغییرات در جمله من فکر نمی‌کنم خودشونم که میگن جمله ایست که حلول مصدر در محلش صحیحه یقه خود همینا رو میگیریم به قول آقای میر باقر میگیم این جمله رو اعراب کن میگه سو خبر مقدم میگه مبتداش چیه میگه مبتداش اینه که همزه استفهام باید ورداری لحاظش نکنی. یه جمله‌ای بعدش در محل مصدر بگیری تا او مصدر معوله بشه چی مبتدا میگه حمزه داخلی بر جمله‌ای است که اون تحویل به مصدر میده یعنی همزه نمیره حمزه نمیره تصریح کردن یا مثلا وقتی که خود ابن کی بود خونده خود میگه که این جمله جمله ایست که. بدون وجود اعداد مصدری تحویل به مصدر میره یعنی چی یعنی همزه استفهام سر جاشه خود این جمله همینجوری تحویل بدون سابق اینا همه پارادوکس های که الان تو عبارت اینا واقعا وجود واقعا ابهام داره عبارت میگم من نمیفهمم صحبت این آقای چرا همزه تعبیر مصدر نگیرند. حقیقت استفهام طلب الفهمه شما از کجا میگید طلب فهم نه من سوال میکنم طلب فهم شما را میکنم مطلب خودم میدونم میخواست بگه اینا معانی مجازی نیست تصفیه معنای مجازی نیست یه داعی و یه انگیزه است. آیا اینطوریه آیا اینطوری یعنی آیا اینطور نیست که خدای متعال به عنوان طلب فهمی مصفه برای طلب فهم خودش این سوال از مشرکین بپرسه نه. به چه دعایی داره می‌پرسه به حالا ما میگیم دایی ایشون میگه استعمال مجازی بنابراین استعمال مجازی داره اینو میپرسه که عمل اون اعتقاد اونها رو منکر و زشت بشماره انما بعدها غیر واقع بگه ما بعدش واقع نشده و کسی که این رو ادعا بکنه دروغگوئه یعنی آیا از بین نرفته حالا تو آیه های بعدی میبینید فراوان الله به کا عب ولی ماشاالله آیات دیگه هیچ کدوم آیات از بین نرفته ولی میگه آیا طلب فهم مست میگه من میخوام بفهمم میشه حقیقت. به محض اینکه مطلبی نیست که من بخوام بفهمم مثلاً من این سوالو می‌پرسم که توبیخ بکنم این سوال میپرسم که اقرار بگیرم تقریر یکیشه تو تقریر چیکار میکنن انت قلت لناست ۱۱۶ رو ببینید مائده تو چهارمین معنا تقریر واقعا سوال داره میکنه خب آیاش برقراره سوالش برقراره ولی ایشون میگه چون طلب فهم مصطفی نیست خدا که عالم غیب و شهادت میدونه ایشون نگفته. اینو پس داره به چه نیتی به چه دعایی به چه حالا اینا میگن مجازی دایی انگیزه است اینا میگن استعمال مجازیه مجازً در معنای تقریر یعنی میگه من اینو دارم میپرسم من که میدونم میخوام شما خودت به زبان خودت چیکار کنی اقرار کنی اینو بگی جواب این رو بگی من اینو میخوام بزار میشه استفهام تقریر نمیتونه چی باشه تقریر. چرا بخواد اقرار بگیره در حالی که خودش قبلش جواب گفته چون ان الذین کفرو الذین باشه الذین عه یه بحث مهمی است من تو الف لام خواستم بگم این سوال اینجا اشاره بکنم همون تقسیماتی که برای هست. موضوع است حرف اگر باشه یا اصلی است یا زائده یا جنس زائده یا لازم است یا غیر لازم یا است یا ماه استقلال افراد یا صفات داره. الذی بگی یا میتونی الذین بگی که این الذین الذین عهد باشه جنس باشه البته همه حرف به تمام نه ها ولی بخشش اینجا میاد تو عهد جنس میاد ما نداریم حرف این حرفا میاد ببینید جنس. بفرمایید جنس کفار رو شما انظارشون بکنی یا انظارشون نکنی این فرقی نمیکنه چرا ما میگیم الذین عهد تو آیه یعنی سران کفر رو داره میگه به این دلیل که آیه خودش قرینه انتهای آیه شش گذاشته یک قرینه انتهای آیه. در حالی که ما می‌بینیم پیغمبر خیلی از کفار را انظار کرد ایمان آوردن آیه بعد ختم الله علی قلوبه بفرمایید که قلب آنها و بر گوش اونها خدا مهر زده که دیگه وارد نمیشه باز مخاطب سوال میکنه خب خدا برای چی مهر زده میگه ادامش دلیل اونه و علیصارهم غشا و تند دیگه این بار این جمله جمله اسمیه است یعنی اگر خدا مهر زده نه که بحث جبر باشه. این خودش هی بر چشم خودش پرده انداخت هرچی حقو نشون دادیم مهمترین عامل هدایت که چشم بود رو به کار نگرفت ما دیدیم دیگه گوش و قلبش چه استفاده میخواد بکنه از این میشه بی بلااستفاده یه مهر هم زدیم که دیگه ازش استفاده نکنید ختم الله بحث تفسیر بغل دو سخن یعنی وقتی. یوقنون بسیاری از متقین هستند که هنوز به مرحله یقین به قیامت نرسیدن چون یقین معنا کردن اون حالتی که با نسیان جمع نمیشه به محض اینکه طرف معصیت میکنه متقیه در مجموع ولی به محض که معصیت میکنم یقین قیامت نداره. یقین داشته باشه این نگاه این دست زدن این شنیدم این رفتن این عذاب آتش داره و اون عذاب و ببینه اون کارو نمیکنه پنج اینجا خیلی اوقات مفسرین لغزید بعد قرآن چطور فطریه این خیلی حرف نادرستی است این مراد سران آیات ۲۰ گانه ابتدایی سوره بقره شرح ویژگی های منافقین نه خود متقین و کفار لذا سران را نشون میده میگه ببین قله ها و دره ها اینجاست. بهترین‌ها و بدترین‌ها رو قرآن اینجا معرفی کرده لذا بله فایده نداره و لذا سران کفر هم دیگه انظارشون نمی‌کنیم چون بی فایده است خب آیه برای حمزه تصفیه خود ایشون چی آورده ببینید چقدر اگر آدم واقعا خورد عبارات کتاب چقدر میتونه ازش مطلب درآره عبارتش فنیه و ضابط علی برای اون جمله که. جمله‌ای که خود اون همزه و جمله بعد رو همدیگه مثلاً تحویل به مصدر میره لعنها مثلا جمله حروف مصدری تصریح میکنن شش مورد اصلا تو ذهنتون هست. سندیه تو حقیقه ثانیه تو موصول مبنیات موصول حرفی میگه ۵ تا هیچ اسمی از این نمیاره دوباره عبارتشو بخونید الان اول حدی بر یه جمله وارد میشه که اون جمله در محل مصدر راضی نمیشه. دیدم اینجا حالا نگاه می‌کنم الان ببینم اگر تو فیشام داشته باشم چون مهم بود برام حداقل قاعدت دیدم نگاه میکنم الان اگر تو فیش هم بود تقدیم میکنم اگر که خوب عرضم به حضور شما که کلام مفید آوردن. اما از حدائق اینجا فیش ندارم حالا نمی‌دونم چرا تابستون دیدم چیزی داره از نوع. نگاه می‌کنم یا ساکت بوده اینجا چیزای دیگش پرداخته بله یه چیزی بوده که اینجا نیاوردم حرفشو حالا باز نگاه شما نگاه کنید ببینید واقعا کسی اینجا مطلب ازش پیدا میکنیم بگذریم مثل چه آیینی سلام علیهم السلام قابل توجه دوستان که گاهی میگن ما تحقیق نحوه چهار داریم چیکار کنیم. می‌بینید الان همه اینا چیکار کنیم دیگه یعنی این همه موضوع شما یکمی تو این کتاب اجتهادی یه ذره خورد شد الان همین تصویر یه نفر آدم می‌خواد که مثلاً بره ۴۰ ۵۰ جلد کتاب شخم بزنه از شهر کافیه شرح جامی کتاب‌های مطرح نمی‌خوام حالا دست به حرکتم نحوه بافیصوعه نمیدونم تمام شروع مغنی در اینجا که من گفتم من چیزی پیدا نکردم از تمام شروع سیتی اگر جایی بحث همزه تصوی داشتیم اینجا یا نه همزه تصوی. تو سیوتی من تو ذهنم نمیاد جایی یه بحثی داشته باشیم که اونجا مثلا اونجاها رو بره ببینه تمام کتب بلاغی کتب بلاغی مطرح از مختصر و شرح دستوری بر مختصر و نمیدونم شروع تلخیص و همه اینها را آدم نگاه کنه کجا چه بحثی آقای علم معانی چون اونجا نگاه ولی ممکنه کسی اونجا کتاب مفصل مثل. جواهر داریم همین بحث ها رو میخونیم یه جایش میرسه تو بحث بله اول حقیقت اخبار میگه حقیقت انشا رو میگه بعد میاد اقسام انشا یا طلبی یا غیر طلبی بعد در انشا طلبی یکی از مهم استفاده. در استفهام میاد اغراض و گواهی میشره چون علم معانی دوایی جواهر رو نگاه بکنید من داشتم امروز می‌دیدم به مناسبت همین معانی هشت گانه که ایشون آورده اگه برید نگاه بکنید ایشون ۱۷ تا غرض و دائمی میاره البته برای حمزه نمیاره برای کل چی استفهام ها میاره ۱۷ تا که اینجا بعضی هاشون ذکر نکردن حالا من آخر بحث بحث استدلاک میکنم اینا رو اضافه میکنم چون میگه هشت تا اول بحث میگه هشت تا. حذف کردن اون جمله هم اینه که میگه که معانی دیگه هم گفتن ولی درست نیست یعنی هر چیزی که شما بیاری من یه جوری تو همین هشت تا چیکارش میکنم ولی من لااقل پنج تا دیگه پیدا کردم که به نظر ما به سهولت داخل جا شدن تو این هشت تا نیست اونجا رو برید نگاه بکنید مثلا جواهر همین جدید و ۶۳ تا برای استفه مطلق. اون مثلا نگاه بکنید اینجا ببینید یه دفعه میبینید از بین این مثلا شما ۴۰ جلد چه عیب داره آدم این تحقیقات هدفش چیه این همه ما رفتیم کتاب دیدیم که ببینیم حمزه تسبیح حضرت مصدری هست یا نه همین جمله خیلی. اعداد سوال سوال این ترکیب خالی. شرایط دارند مثلا ان مصدریه بعد از ماده علم اگر باشه دیگه نمیتونه مصدری باشه بعد از ماده علم دو وجهی میشد ولی بعد ماده علم این منحصراً ان مخففه هست یعنی شرایط ماده دارید. لذا حمزه تصفیه بعد از ماده چی داری و امثال یعنی می‌خوام بگم شرایط داره ولی شرایط باعث نمیشه بگیم این اعداد اعداد مصدری نیست خیلی اصرار عجیبیه من نمیدونم چرا اینقدر اصرار کردن حالا کار کنید همین الان خودش یه موضوع تحقیق دو نفر کار کنه برای همین همزه عرض کردم فایده این کارا چیه فایده اش اینه که طلبه به مناسبت حل یه دونه سوال رفته ۴۰ تا کتاب اصلا کلا منهج دستش میاد مدل کارا دستش میاد. تبذیب‌ها به اصطلاح دستش میاد که داستان تقدیر کتاب‌ها چه جوره یعنی غرض اینه تو این تحقیق فقط دست به کتاب بزنه دست به منابع بزنه تصویر به نظر من موضوع تحقیق خوبه اگه کسی آماده است تا کی وقت دارید این پژوهشی مدرسه بیارید کاراشو بکنید اینا رو بنویسید از الان موضوعاتی که جا داره تو پژوهش بشه طلبه سوال طلبی خیلی خیلی خالص ذهن که باید برم چی تحقیق بکنم یه سوال اساسی به این عظمت. واقعا به تمام مطلب گفته در اختیار به مناس قول گفت. یادم رفته. حمزه تسویه درسته اینو کجا آورده درست میگه و وقتی که بعد از حمزه تسویه بیاد میشه به اصطلاح معنای واو داره شما نگاه کن اگه همین اسم در الفیه همینو بگیرید شروع الفی کتابباش میاد وسط حاشیه بفرمایید که توضیح مالزهری. ابن ناظم این همه منبع یعنی شما همین الان برای موضوع این همه من چقدر میشه کار کرد خب و اینا چقدر برکات داره یعنی آدم بره تو این کتاب ها شخم بزنه و کار بکنه و اینها خوب یک کتاب دیگه هم هست شات مثلا شات ببینید اینجا چی میگه خب بگذریم. جمله پایانی به اینجا نکشونه انشالله که پیغمبر برای ما استغفار کنه و نکنه بی فایده بشه درباره منافقون این آیه فرموده پیامبر ما یکسانه براشون استغفار براشون بکنی ببین بکنی شد فعل مضارع و استغفرت هم دوستان مست باشه. امیرالمومنین هم جمله پایانی علیه اینجا مراد که به طرف مرگ رفتن فرق نمیکنه برای علی ابن ابیطالب که او به سمت مرگ بده و بیفته رو مرگ. یعنی مرگ رو اینجوری اختیار بکنه ها که نذاره موتم فرار کنه بیفته روش یا موت در او بیفته و راه فرار رو ببنده پس علت الان اومدن علیه همون استعلا یعنی بیفتد بر مرگ و فرار نکند یعنی مرگ قطعی فرقی نمیکنه علی خودش بره به دنبال مرگ و مرگ رو بگیره یا مرگ بیاد علی رو بگیره هیچ فرقی نمیکنه چرا فرق نمیکنهمالی مرحوم صدوق صفحه ۱۱۰ حدیث مفصل تر ببینید تا روشن شه که کیه که اینجوری میشه. آیا این اختصاص به امیرالمومنین داره یا ما می‌تونیم اینجوری بشیم غیر امیرالمومنین علیه السلام من استعداد للموت آمادگی برای مرگ چیه حضرت سه چیز اداء الفرایض اجتناب المحارم اشتمال علی المکارم انسان واجبات انجام بده محرمات ترک کنه تقوا رو رعایت کنه مکارم اخلاق هم کسب کنه ابن ابیطالب این ادامه روایت. عمل کنه به این درجه میرسه انجام واجب و ترک حرام و به دنبال مکارم اخلاقی رفتن که خدا انشالله به همه ما این سعادت رو بده صلوات بفرست. 

 

  • ۰۴/۰۷/۱۴
  • علی صفرنواده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی