دوشنبه - ۳۰ مهر ۱۴۰۳
رفتم کافه لمیز. مجتمع مهر و ماه در اتوبان تهران-قم. کروسان بوقلمون و آمریکانوی بزرگ سفارش دادم. خانم صندوقدار، خیلی آشنا بود. بهشون گفتم که شما خیلی آشنا هستین. ایشان گفتند که شما هم به نظرم آشنا هستین. پرسیدم که آیا در کافه های داخل شهر نبودین؟
معلوم شد در کافه رستوران "باما" کار می کرده اند و اونجا ایشون رو دیده بودم. گفتم که روزی برای خانم یداللهی تولّد گرفته بودند من اونجا بودم. مشخّص شد که ایشان هم حضور داشته اند.
با دخترم معصومه آنجا رفته بودیم. به ما هم کیک تولّد دادند.
کافه رستوران "باما" را هم دوست دارم. باید بیشتر برای انجام کارهایم آنجا بروم.
اسم این خانم آشنا را پرسیدم. خانم زمانی خواه. اینجا می نویسم که یادم نرود. شاید همین بهانه ای باشد که بیشتر کافه لمیز بیایم.
- ۰۳/۰۷/۳۰