من به شما جوانان توصیه میکنم که بروید «صحیفه سجادیه» را بخوانید و در آن تدبّر کنید. خواندنِ بیتوجّه و بیتدبّر کافی نیست. با تدبّر خواهید دید که هر یک از دعاهای این «صحیفه سجادیه» و همین دعای «مکارمالاخلاق»، یک کتاب درس زندگی و درس اخلاق است.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
۱۳۷۲/۰۴/۲۳
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2674
قرآن را نمیشود سرسری خواند و گذشت؛ قرآن احتیاج دارد به تدبر، تکیهی بر روی هر کلمهای از کلمات و هر ترکیبی از ترکیبهای کلامی و لفظی. انسان هرچه بیشتر تدبر کند، تأمل کند، انس بیشتری پیدا کند، بهرهی بیشتری خواهد برد؛ قرآن اینجور است.
بیانات در دیدار قاریان
۱۳۹۱/۰۴/۳۱
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20482
سؤال یک دانشجو: من فکر میکنم شاید یکی از بهترین راههای بهدست آوردن این معنویت، کسب فیض از قرآن و تفکّر و تدبّر در آن است که بسیار هم سفارش شده است؛ منتها سؤالی که من از محضرتان دارم، این است که این تفکّر و تدبّری که تأکید زیادی هم روی آن شده، چگونه باید باشد که منجر به «تفسیر به رأی» نشود؟
پاسخ حضرت آقا: اصلاً تدبّر برای تفسیر کردن نیست؛ برای فهمیدن مراد است. انسان هر سخن حکیمانهای را دو گونه میتواند تلقّی کند: یکی سرسری و با سهلانگاری؛ یکی با دقّت و کنجکاوانه. این اصلاً به مرحلهی تفسیر کردن و تعبیر کردن نمیرسد. تدبّری که در قرآن لازم است، پرهیز کردن از سرسری نگریستن در قرآن است؛ یعنی شما هر آیهی قرآنی را که میخوانید، با تأمّل و ژرفنگری باشد و دنبال فهمیدن باشید. این همان تدبّر است و بدون اینکه نیازی به این باشد که انسان، سلایق خودش را به قرآن تحمیل کند - که همان تفسیر به رأی است - خواهید دید که بابهایی را از معرفت، به حسب محتوای آیه - هرچه که محتوای آیه است - باز میکند.
اشکال عمده در کار قرآن خوانیهای بیتأمّل، این است که اصلاً روی جملات درنگ نمیکنند. خوب؛ شما وقتی سخن حکیمی، یا سخنِ حکمتآمیزی را میشنوید، باید به آن دل بدهید؛ بدون دل دادن که اصلاً انسان مُراد را نمیفهمد. هر کتاب عادّی - بخصوص اگر کتاب پُرمغزی باشد، بخصوص اگر حکیم فرزانهی بزرگی آن را نوشته باشد - همین حالت را دارد. اگر سرسری بخوانید و رد شوید، از آن چیزی نمیفهمید. قرآن میگوید: «مرا سرسری نخوانید» قرآن از عالیترین مقام است؛ از قلّهی معرفت عالم وجود است. این است که انسان باید تأمّل کند و چون عمق این آیات و این مفاهیم، خیلی زیاد است، هرکسی تأمّل کند، از آن استفاده خواهد کرد - حتّی خود پیغمبر - خودِ پیغمبر هم اگر تأمّل کنند - که البته پیامبر و ائمّه (علیهمالسّلام) همیشه قرآن را با تأمّل و تدبیر میخواندند - از قرآن استفاده میکنند.
البته ما هم استفاده میکنیم. مثل سطوح مختلف دریاست که هرکس در هر سطحی برود، بهرهای از آن خواهد بُرد - حالا این تشبیه نارسایی است، لیکن برای تقریب به ذهن است - البته هرچیزی را که انسان نفهمید، هر معنایی را که درست، سر در نیاورد و ترکیب یا عبارتِ مشکلی بود، به تفسیر مراجعه میکند. منظورم این است که تدبّر، اصلاً به عالم «تفسیر به رأی» نزدیک نمیشود.
۱۳۷۷/۰۷/۱۸
بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2910
اول باید خوب بخوانید؛ تلاوت را خوب، زیبا و جامع و صحیح بخوانید؛ دوم، معانی و مفاهیم قرآنی را بفهمید، و سوم، قرآن را حفظ کنید. حفظ قرآن خیلی مهم است. شما جوانها به این احتیاج دارید و میتوانید. وقتی شما حافظ قرآن هستید، این تکرار آیات قرآنی و انس دائمی با قرآن، به شما فرصت میدهد که در قرآن تدبّر کنید. «تدبر در قرآن» با همینطور خواندن و رد شدن به دست نمیآید؛ با یکبار و دوبار خواندن هم حاصل نمیشود؛ با تکرار و انس با آیهای از قرآن و امکان تدبّر در آن به دست میآید. و چقدر لطایف در قرآن کریم هست که اینها را جز با تدبّر نمیتوان فهمید. بنابراین حفظ و فهم معانی قرآن و تلاوت آن لازم است.
........
اگر انشاءاللَّه تلاوت قرآن در جامعهی ما همگانی شود، همه بتوانند قرآن را صحیح بخوانند و همهی خانهها موج شوق به تلاوت قرآن را در خود جای بدهند، آن وقت ما امیدمان به اینکه جامعهی اسلامی و قرآنىِ به معنای واقعی در این کشور تشکیل بشود، بیشتر خواهد شد. ما امروز یک حکومت اسلامی و یک جامعهی اسلامی هستیم؛ اما این قدمهای اول است. آن مقداری که ما از اسلام داخل کشورمان و داخل حکومتمان در گفتار و کردار دولتمردانمان مشاهده میکنیم، این، آن اقلِ قلیل از اسلام است؛ این کمتر از آن چیزی است که برای یک جامعهی اسلامی مورد نیاز است. همهی برکاتی که تا امروز بر نظام جمهوری اسلامی مترتّب شده، بر همین اقل قلیل مترتّب شده است. اگر ملت ایران توانستند بت استبداد را در این کشور بشکنند و فرو بریزند، اگر ملت ایران این جرئت و دلیری را پیدا کردند که احساس کنند میتوانند حرف زور را از هیچکس در دنیا نپذیرند و زیر بار آن نروند، اگر میبینید جوانهای ما در میدانهای علمی و عرصههای علمی به پیش میتازند و با یک تصاعد هندسی همینطور جلو و پیش میروند - خوشبختانه روزبهروز دامنهی پیشرفت علمی در کشور ما گستردهتر میشود - و اگر میبینید نشانههایی از اجرای عدالت در کشور ما هست - که البته عرض کردم فقط نشانههایی از اجرای عدالت هست، تا اجرای عدالتِ به معنای کامل هنوز فاصله داریم - اگر اینها را مشاهده میکنید و خلاصه اگر میبینید در جامعه و کشور ما، معروف اسلامی، معروف و منکر اسلامی، منکر است، این به برکت همین اقل قلیل اسلامی است که ما در جامعهمان داریم. هر چه ما بتوانیم دامنهی معرفت اسلامی، روحیهی اسلامی و فهم اسلامی را توسعه بدهیم، این دستاوردها بیشتر و بیشتر و بیشتر خواهد شد و برای کشورهای دیگر هم الگو خواهد شد.
امروز خوشبختانه ملتهای مسلمان احساس اعتزاز به اسلام میکنند؛ این خیلی مهم است! جوانها! یک روزی در دنیای اسلام بود - از جمله در همین کشور و در کشورهای دیگر - که جوان مسلمان هیچ از مسلمان بودن خودش، احساس افتخار نمیکرد، حتّی ننگشان هم میکرد؛ ننگشان میکرد بسماللَّه بگویند، ننگشان میکرد جلوِ چشم دیگران نماز بخوانند؛ یک روزی اینطوری بود. افتخار به تبعیت و پیروی و دنبالهروی از یا غرب یا شرقِ آن روز - تفکرات مارکسیستی - افتخار به این چیزها بود. امروز ورق برگشته است؛ امروز اردوگاه شرق شکست خورد و اردوگاه غرب روزبهروز ناکامیهای بیشتری دارد پیدا میکند و روزبهروز بیآبروتر و بیحیثیتتر میشود؛ مدعیان دمکراسی، حقوق بشر و آزادی، خودشان را در دنیا رسوا کردهاند. اسلام روزبهروز بیشتر طلوع میکند و این خورشید اسلام همینطور دارد بالا میآید. ملتهای مسلمان به اسلام احساس عزت و افتخار میکنند. در همهی کشورهای اسلامی اینطور است؛ از شمال آفریقا تا شرق آسیا، همه همینطورند؛ در اندونزی، مالزی، هند، پاکستان، بنگلادش، این کشورهای منطقهی شرق ما تا خاورمیانه، کشورهای عربی، کشور ترکیه تا کشورهای شما آفریقا - چه عربیشان و چه غیرعربیشان - آنجایی که مسلمانها و جوانهای مسلمان هستند، نسبت به اسلام احساس عزت میکنند.
همین «احساس عزت» است که به آنها پیروزی میدهد؛ چرا همین حزباللَّه لبنان - یک مشت جوان، بدون ساز و برگهای معمولی سیاسی و نظامی و اقتصادی متداول دنیا - بر یک ارتش کاملاً مجهز و مورد توجه و اعتماد قدرتهای بزرگ جهانی، پیروز شد؟ چون به برکت اسلام، اتکاءبهنفس داشت. این که میگویم عمل به اسلام، این است که ما حرف و وعدهی قرآن را قبول داشته باشیم، معنایش این است که وقتی قرآن میگوید «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقوی عزیز»، این را باور کنیم. اگر نصرت خدا کردید، «لینصرنّ اللَّه»، خدا شما را نصرت میکند. «انّ اللَّه غالب علی امره»، این را باور کنیم. این معرفت قرآنی به ما یکچنین باوری را میدهد؛ آن وقت ثمره و نتیجهاش در بیداری ملتها، در ضعف روزافزون قدرتهای متجاوز و در به هم خوردن برنامهی متجاوزان و مستکبران برای کشورهای مسلمان، اینجاها ظاهر میشود.
بنابراین با قرآن انس بگیریم، قرآن را باور کنیم و قرآن را بفهمیم. کار قرآنی در کشور ما خوشبختانه به صورت انبوه انجام گرفته و دارد انجام میگیرد؛ اما نباید این حرکت هرگز دچار وقفه بشود. و شما جوانهای قرآنی عزیز را - که با قرآن مأنوس و مفتخر به قرآن هستید - توصیه میکنم که این راه و شیوه را و این منهج مبارک را ادامه دهید و دنبال کنید؛ و انشاءاللَّه روزبهروز برکاتش عاید شما و ملتتان و کشورتان خواهد شد.
بیانات در دیدار قاریان شرکت کننده در بیست و سومین مسابقات بینالمللی قرآن
۱۳۸۵/۰۷/۰۴
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3353
این یک فرصتی است در اختیار پیروان اهلبیت؛ این زیارت ائمّه (علیهمالسّلام)، این معاشقهی معنوی با این بزرگواران، این زیارتهای سرشار از مفاهیم عالی و ممتاز که در اختیار ما است.
...
این زیارتها و زیارتنامههایی که در اختیار ما هست هم واقعاً یکی از چیزهای مغتنمی است که بحمدالله در مکتب ما وجود دارد.
بیانات در ابتداى درس خارج فقه درباره پیادهروی اربعین
۱۳۹۴/۰۹/۰۹
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=31593
امام سجّاد علیهالصّلاة والسلام، «صحیفه سجّادیه» را به صورت دعا تنظیم فرموده و اصلاً دعا خوانده است؛ اما این کتاب، پُر از معارف الهی و اسلامی است. توحید خالص در صحیفه سجّادیه است. نبوّت و عشق به مقام تقدّس نبىّ اسلام علیه و علی آله الصّلاة والسّلام در صحیفه سجّادیه است. مثل بقیه دعاهای مأثور، معارف آفرینش در این کتاب است. همین «دعای ابوحمزه ثمالی» که مخصوص سحرهاست - سعی کنید آن را بخوانید و در معنایش توجه و تدبّر داشته باشید - و همین «دعای کمیل» که شبهای جمعه خوانده میشود، از جمله دعاهایی است که سرشار از معارف اسلامی است و در آنها حقایقی به زبان دعا بیان شده است. نه اینکه آن بزرگوار - امام سجّاد علیهالصّلاة والسّلام - نمیخواسته دعا کند و دعا را پوشش قرار داده است؛ نه. دعا میکرده، مناجات میکرده و با خدا حرف میزده است. منتها انسانی که قلبش با خدا و با معارف الهی آشناست، حرف زدنش هم این گونه است. حکمت از او سرریز میشود و دعای او هم عین حکمت است.
دعاهایی که ما میخوانیم، پر از حکمت است. در دعاهای مأثور از ائمّه علیهمالسّلام که به ما میرسد، نکاتی عاید از معارف وجود دارد که حقیقتاً مورد احتیاج انسان است. آن بزرگواران با آوردن این نکات در دعاها به ما یاد میدهند که از خدا چه بخواهیم.
بیانات در خطبههای نمازجمعه
۱۳۷۳/۱۱/۲۸
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2740
عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال اقرؤا سورة الفجر فی فرائضکم ونوافلکم فإنها سورة الحسین بن علی (علیه السلام) من قرأها کان مع الحسین بن علی (علیه السلام) یوم القیامة فی درجته من الجنة إن الله عزیز حکیم.
نام کتاب : وسائل الشیعة - ط الإسلامیة نویسنده : الشیخ حرّ العاملی جلد : 4 صفحه : 807
مضامین سوره مبارکه فجر
در این سوره تعلق به دنیا بدان جهت که طغیان و کفران به دنبال دارد، مذمت شده، و اهل دنیا را به شدیدترین عذاب دنیا و آخرت تهدید نموده، روشن مى سازد که انسان به خاطر کوتاه فکریش خیال مى کند اگر خدا به او نعمتى داده به خاطر آن است که نزد خدا کرامت و احترامى دارد، و آنکه مبتلا به فقر و فقدان است ، به خاطر این است که در درگاه خدا خوار و بى مقدار است، ولى به خاطر پندار غلطش هر فساد و طغیانى را مرتکب مى شود، و آن پندار غلط را روپوش و رفوى خطاهاى خود مى کند، و دومى هم به خاطر آن پندار غلطش کفر مى گوید (و به هر ذلتى تن مى دهد ) و حال آنکه امر بر او مشتبه شده، بلکه اگر قدرت و ثروت دارد و اگر مبتلا به فقر و تنگى معاش است، همه به منظور امتحان الهى است، تا روشن کند چه چیز از دنیایش براى آخرتش از پیش مى فرستد.
پس قضیه به آن صورت که انسان توهم مى کند و به زبان هم جارى مى سازد نیست، بلکه به صورتى است که به زودى در قیامت که حساب و جزا به پا مى شود، روشن مى سازد که آنچه به او رسید چه فقر و ناتوانى و چه ثروت و قدرت همه امتحان بود، که او مى توانست از دنیایش براى آخرتش گرفته، از پیش بفرستد، ولى نفرستاد، و عذاب آخرت را بر ثوابش ترجیح داد، پس از میان همه مردم دنیا کسى به سعادت زندگى آخرت نمى رسد، مگر نفس مطمئنه و کسى که دلش به پروردگارش گرم است و تسلیم امر او است ، و در نتیجه بادهاى کننده گرفتاریها، او را از جاى نمى کند و در او تغییر حالت پدید نمى آورد، و اگر ثروتمند شد طغیان نمى کند و اگر فقیر شد کفران نمى ورزد، و سوره مورد بحث به شهادت سیاق آیاتش در مکه نازل شده.
- ۰۱/۰۵/۱۷