چرک نویس شخصی علی صفرنواده

در اینجا نکات جالب در زمینه های مختلف، برنامه ریزی روزانه، هفتگی و ...، هدف گذاری و همچنین ثبت خاطرات مختصر را انجام می دهم.

چرک نویس شخصی علی صفرنواده

در اینجا نکات جالب در زمینه های مختلف، برنامه ریزی روزانه، هفتگی و ...، هدف گذاری و همچنین ثبت خاطرات مختصر را انجام می دهم.

این بلاگ در واقع بولت ژورنال منه. بولت ژورنال یه روش انعطاف پذیر برنامه ریزی است. خیلی بهتره دفتر کاغذی برای بولت ژورنال استفاده شه و همراه آدم باشه. راستش چند بار سعی کردم، ولی دفتر رو گم می کنم، جا میذارم و یادم میره با خودم ببرم. در واقع اینجا برام نقش بولت ژورنال رو داره.
برای اطلاعات بیشتر درباره بولت ژورنال این وبینار رو ملاحظه بفرمایید:
https://www.aparat.com/v/91GuD
برای اطلاعات بیشتر درباره مدیریت زمان این صفحه رو ملاحظه بفرمایید:
https://planacademy.ir

  • ۰
  • ۰

این هفته باید این سه جلسه رو می خوندیم:

ایمان 1

ایمان 2

ایمان از روی آگاهی

 

هنوز شروع نکردم متأسفانه. ان شاء الله شروع کنم و یادداشت بردارم.

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰

http://lib.eshia.ir/41789/1/36

http://lib.eshia.ir/41789/1/36

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰

کتاب taxi فرانسه

https://www.ircambridge.com/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-taxi-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87/

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰

وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ

 

الإعراب:
(الواو) استئنافیّة (جاؤوا) فعل ماض وفاعله (أباهم) مفعول به منصوب.. و (هم) مضاف إلیه (عشاء) ظرف زمان منصوب متعلّق ب (جاؤوا) ، (یبکون) مضارع مرفوع.. والواو فاعل.
جملة: «جاؤوا ... » لا محلّ لها استئنافیّة.
وجملة: «یبکون ... » فی محلّ نصب حال من فاعل جاؤوا.

 

الصرف:
(عشاء) ، اسم للوقت بین المغرب والعتمة، وقیل أوّل الظلام، وقیل آخر النهار، وزنه فعال بکسر الفاء ومثله العشیّ.

 

 

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِیداً

جملة «یریدون» فی محل نصب حال من فاعل یزعمون.

 

 

وَوُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا مالِ هذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَلا کَبِیرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَوَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَلا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً

(مشفقین) حال منصوبة، وعلامة النصب الیاء

وجملة: «یقولون ... » فی محلّ نصب معطوفة على الحال (مشفقین) .

 

 

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰

خاطرات روزانه-  چهارشنبه - ۲۲ فروردین ۱۴۰۳

 

عید مبارک.

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰

خاطرات روزانه-  سه شنبه - ۲۱ فروردین ۱۴۰۳

 

تصمیم گرفته ام که ان شاء الله، فعلاً به مدّت یک هفته، خاطرات روزانه تک جمله ای چند زبانه بنویسم.

 

لقد قررت إن شاء الله أن أکتب مذکرات یومیة من جملة واحدة بلغات متعددة لمدة أسبوع واحد.

 

I have decided to write single-sentence, multilingual, daily memories, for now, for a week, If god wills.

 

J'ai décidé d'écrire des souvenirs quotidiens en une seule phrase, multilingues, pour l'instant, pendant une semaine, si Dieu le veut.

 

Ich beschloss, tägliche Erinnerungen in einem Satz aufzuschreiben, mehrsprachig, vorerst eine Woche lang, so Gott will.

 

החלטתי, ברוך השם, לכתוב יומנים יומיים בני משפט בודד במספר שפות לתקופה של שבוע.

 

Я решил, если Бог даст, вести ежедневные дневники из одного предложения на нескольких языках в течение одной недели.

 

Ho deciso, a Dio piacendo, di scrivere diari giornalieri di una sola frase in più lingue per un periodo di una settimana.

 

He decidido, si Dios quiere, escribir diarios de una sola frase en varios idiomas durante un período de una semana.

 

신의 뜻에 따라 나는 일주일 안에 여러 언어로 한 문장의 회고록을 쓰기로 결정했습니다.

 

 

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰

الم محلی از اعراب ندارد یا خبر یا مفول به

 

لا نفی جنس اله اسم لای نفی جنس مبنی بر فتح در محلّ نصب چون اسم لا یعنی اله مضاف و شبه مضاف نیست

 

مصدّقاً اسم فاعل از صدّق رباعی وزنه آن مفعّل بضم میم و کسر عین است

 

آنچیزى که کلمه « الّا » آنرا استثناء مى‌نماید در صورتیکه در کلام تام باشد منصوب است و بعد از نفى یا شبه نفى انتخاب کن .......

 

ما استثنت الّا مع تمام ینتصب‌

 

و بعد نفى أو کنفى انتخب‌

 

 

 

 

إتّباع ما اتّصل و انصب ما انقطع‌

 

و عن تمیم فیه إبدال وقع‌

 

و بعد از نفى یا شبه نفى تابع آوردن مستثنائى که متّصل است انتخاب شده و آنچه منقطع است نصب بده ولى از قبیله تمیم در آن ابدال واقع شده است.

 

استثناء عبارتست از اخراج نمودن بکلمه « الّا » یا یکى از نظائر آن از شیئ متعدّد، اعمّ از آنکه اخراج حقیقتا بوده یا حکما باشد.

 

الاستثناء التام:
ما کان فیه المستثنى منه مذکورًا

آنچه را که الّا در کلام تامّ استثناء مى‌کند منصوب است.

اقسام مستثنى‌

مستثنا داراى هشت قسم است:

1- مستثناى متّصل.

2- مستثناى منفصل (منقطع).

3- مستثناى تامّ.

4- مستثناى مفرّغ.

5- مستثناى موجب.

6- مستثناى غیر موجب.

7- مستثناى مقدّم.

8- مستثناى مؤخّر.

 

ما استثنت إلا مع تمام ینتصب ... ...................................
"نحو: {فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا} [البقرة: 249] فما قبل "إلا" وهو "شربوا" کلام تام؛ لأن المستثنى منه مذکور، وهو الواو فی "شربوا"، وموجب لأنه لم یتقدم علیه نفی ولا شبهه، وما بعد "إلا" وهو "قلیلا" واجب النصب على الاستثناء، ولا یجوز رفعه إلا بتأویل

 

عمل انِ را برای لای نفی جنس بیاور زیرا هر دو برای تأکید می آیند ولی یکی برای تأکید اثباتی و یکی برای تأکید نفی ای می آید.

 

 

 

«لا» الّتی لنفی الجنس

عمل إنّ اجعل للا فی نکرة

 

مفردة جاءتک أو مکرّره

 

 

 

س : ماذا تعمل لا النافیة للجنس؟ وما شرط عملها؟ اذکر ذلک ، مع مثال مستوف للشروط.

ج : لا النافیة للجنس تعمل عمل إن تنصب الاسم وترفع الخبر بشرط اجتماع أربعة أمور :

الأول : أن یکون اسمها وخبرها نکرتین.

الثانی : أن یکون اسمها متصلا بها.

الثالث : أن یکون مقدما على خبرها [١].

الرابع : ألا یدخل علیها حرف جر [٢]. مثال المستوفیة للشروط : لا رجل حاضر [٣].

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰

الم (1)
الإعراب:
حروف مقطّعة لا محل لها من الإعراب. وهذا اعتمادا على أصح الأقوال وأسهلها وأبعدها عن التأویل.

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰
One of the unexpected bonuses of the final years of the twentieth 
century is the forbidden, almost voyeuristic thrill of seeing inside the 
battlelines of the Other Side’, until so recently our most implacable 
enem
bonus: mid18th century: from Latin bonus (adjective) ‘good’.
 
معنی: جایزه، انعام، حق الامتیاز، سودقرضه، پرداخت اضافی

معانی دیگر: پاداش، حقوق اضافی که به عنوان جایزه به کسی پرداخت شود، ماهیانه ی پرداختی به کهنه سربازان، (انگلیس) سود پرداختی به بیمه داران، سوداضافی به سهامداران، شتلی، عیدی

 

- إِثَابَة، إضافة، إکرامِیّة، جائِزَة، جُعل، زِیَادَة، عَطَاء، عَطِیّة، عِلاَوَة، مُکَافَأَة، مِنحَة

 

عِلاوة للموظفین

منحة

هبة

 

فرانسوی:

prime

 

 

 

 

  • علی صفرنواده
  • ۰
  • ۰
One of the unexpected bonuses of the final years of the twentieth 
century is the forbidden, almost voyeuristic thrill of seeing inside the 
battlelines of the ‘Other Side’, until so recently our most implacable 
enemy. We can penetrate his old fortifications and even browse 
incredulously among the archives of his most secret agency, the 
KGB, inside the guarded corridors of Moscow Centre, otherwise 
known as the dreaded Lubyanka. 
  • علی صفرنواده